header-img
از حدادِ «روح مجرد» تا حداد دیگران+صوت

از حدادِ «روح مجرد» تا حداد دیگران+صوت

حجت الاسلام و المسلمین وکیلی با اشاره به اینکه بررسی حالات اولیا خدا در مقام بقاء نیز باید با توجه به این حالت مورد بررسی قرار گیرد گفت: خاطراتی که در مقام اهل عرفان نوشته می شود بیشتر مربوط است به جهات ظاهری و جهات سلوکیِ اشخاص از آغاز سلوک تا منزلگاه وصل، اما کتاب «روح مجرد» یک سفرنامه انسان کامل است از پایان سفر اول تا آخر سفر چهارم.

دانلود

به گزارش « towhid.org »، بسیار نیستند آنان که قدم در راه وصال دوست گذاشته و در نهایت توانسته باشند شاهد وصل را در آغوش گرفته و در مقام کمال، مُتمکّن شده باشند.

 

مرحوم حاج سیدهاشم حداد از بارزترین شاگردان سیدالعرفا علامه آیت‌الله سیدعلی قاضی می باشند که در سال 1318هجری قمری درکربلا به دنیا آمد. ایشان 28سال از محضر استاد خود استفاده کرده و چنان مورد توجه استاد قرار می‌گیرد که استاد بر احوالات ایشان دقت نظر خاص داشته و او را عموما به دیگران معرفی نمی‌کند که مبادا مزاحمتی برای ایشان حاصل شود.

 

سیره عرفانی مرحوم حداد رضوان الله تعالی علیه امتداد مکتب عرفانی مرحوم آیت الله قاضی است؛ در این مکتب  «عشق» اصلی ترین وسیله برای حرکت به سمت خداوند متعال است.

 

از نگاه ایشان کار بر روی هر یک از صفات ذمیمه به صورت جدا جدا؛که سیره تربیتی دانشمندان اخلاق است- مفید بوده و ثمرات زیادی دارد، اما هم زمان زیادی می‌طلبد و هم ریشه بیماری‌های روحی را درمان نمی‌کند و نمی‌سوزاند. روش تربیت عرفانی مرحوم حداد تمرکز بر سوزاندن ریشه جمیع بدیها با آتش عشق خداوند است، همانطور که مولی الموحدین امیرالمومنین علی علیه السلام می‌فرمایند: عشق خداوند متعال آتشی است که بر چیزی عبور نمیکند الا اینکه آنرا می‌سوزاند.

 

ازین رو محور روش سلوکی مرحوم حداد، تحصیل عشق و محبت پروردگار است که این مهم، از راه ریاضت های شرعی و عمل به دستورات و اذکارِ وارد شده در شرع به دست می آید. سیره تربیتی مرحوم حداد و اساتیدشان همواره بر این بوده است که به حسب ظرفیت و توان اشخاص، توصیه به انجام دستورات مستحب وارد شده در کتاب و سنت می نموده و از این رهگذر آتش عشق را در قلب سالکان راه خدا شعله ور می‌ساختند.

*    *    *

در سی و ششمین سالگرد ارتحال ملکوتی این عارف واصل، مراسم گرامیداشتی در شهر مقدس مشهد به همت جوانان علاقه مند به سیره عرفانی ایشان برگزار شد. این برنامه پنجشنبه 26اردیبهشت ماه در مسجد و حسینیه الزهرا سلام الله علیها معروف به حسینیه مرحوم آیت الله بهجت با حضور پرشور عموم علاقه مندان و مردم و توسط هیئت حضرت زهرا سلام الله علیها برگزار شد.

 

در ابتدای برنامه پس از پخش سوره یاسین با نوای ملکوتی مرحوم حداد و ذکر توسل کوتاه، پیام شخصیت‌های علمی و حوزوی(حضرت آیت الله سید محمدصادق حسینی طهرانی، آیت الله یزدانپناه، استاد طاهرزاده و آیت الله صدیقی) که برای این مراسم صادر شده بود قرائت شد.

همچنین اساتید معظم حجج الاسلام و المسلمین واسطی و امینی نژاد به ایراد سخن پرداختند.

حجت الاسلام استاد وکیلی

حجت الاسلام و المسلمین استاد وکیلی در بخشی از این گردهمایی به بیان نکاتی چند پیرامون مرحوم حاج سید هاشم حداد الموسوی پرداخت.

 

وی گفت: قتی کتاب «روح مجرد» نوشته مرحوم حضرت علامه طهرانی منتشر شد، عده ای آن را غلو دانستند و این سخن آنها به دو اعتبار بود، یکی بر اساس محتوا و دیگری در انطباق محتوا با شخصیت مرحوم حداد که برخی از مراودین و مرتبطین با مرحوم حداد می گفتند ما با ایشان آمد و شد داشتیم اما اینجور چیزهایی را ندیدیم!

 

وی با اشاره به واکنش ها پس از انتشار کتاب «مهر تابان» در شخصیت مرحوم علامه طباطبایی که عده ای آن زمان هم اعتراض کردند، گفت: این افراد می گفتند که چیزیهایی که مرحوم علامه طهرانی از علامه طباطبایی نقل کرده اند را ما ندیدم و نشنیدم و از طرفی هم نمی توانیم نویسنده را متهم به دروغ کنیم.

 

وکیلی افزود: در این بحث ما به دنبال آن هستیم که چرا چنین برداشت هایی وجود دارد.

 

وی در تشریح علت این اختلاف برداشت ها گفت: عده ای چشمشان به ظواهر است و اگر مختصر کرامت و حال خوشی ببینند، شخص را در مقام امامت می نشانند، عده ای دیگر که سطح معرفتی شان ترقی پیدا می کند و در شناخت افراد دست به عصا حرکت می کنند به این راحتی کسی را به عنوان انسان کامل مطرح نمی کنند.

 

این استاد درس خارج حوزه علمیه مشهد با تاکید بر اینکه مسائل عرفانی مربوط به قلب افراد و قابل رصد کردن نیست، افزود: انسان وقتی کنار کسی زندگی می کند ممکن است تعبد و زهد و توسل فرد را ببیند اما اینکه درون او چه می گذرد معمولا قابل پیدا کردن نیست، مگر اینکه بر او اشراف داشته باشد و حاصل نورانیتی باشد یا اینکه آن ولیِ خدا سفره دلش را باز و ابراز حال کند.

 

وی افزود: در برخی خاطرات هست که برخی می گویند «ما آقای حداد را سیدی زاهد عابد دیدیم.» او نمی‌تواند بگوید بیشتر از این نیست بلکه باید بگوید بیشتر از این نیافتیم.

 

وکیلی با اشاره به اینکه بررسی حالات اولیا خدا در مقام بقاء نیز باید با توجه به این حالت مورد بررسی قرار گیرد گفت: خاطراتی که در مقام اهل عرفان نوشته می شود بیشتر مربوط است به جهات ظاهری و جهات سلوکیِ اشخاص از آغاز سلوک تا منزلگاه وصل، اما کتاب «روح مجرد» یک سفرنامه انسان کامل است از پایان سفر اول تا آخر سفر چهارم . یعنی آن بُعدی که معمولا کسی کمتر به آن می پردازد و کمتر از او  دریافتی دارد چرا که دسترسی به درون فرد وجود ندارد.

مراسم مرحوم سید هاشم حداد در مشهد

وی خاطرنشان کرد: درونی بودن مسائل و آرامش و طمانینه ای که در فرد در مقام بقاء بوجود می آید اینگونه است که انگار شخصی کاملا عادی است و از تلاطم درون او در بیرون نشانه ای نیست و همین سبب می شود شناخت اولیا خدا سخت تر گردد.

 

حجت الاسلام وکیلی ضمن اشاره به این موضوع که مرحوم قاضی باتوجه به ظرفیت و کشش نفوس با شاگردان خود تعامل داشتند، خاطرنشان کرد: حتی بودند افرادی که توحید را قبول نداشتند و درکی از فنا نداشتند اما در تعامل با ایشان بودند، اما بنا به گزارشات متعدد مرحوم قاضی تعاملات خاص، ویژه‌ای و انحصاری با مرحوم حداد داشته که در کتاب روح مجرد  شرح آن آمده است.

 

این استاد علوم حوزوی گفت: وقتی گفته می شود شخص از افق کثرات خارج شده است، عده ای حمل بر غلو می کنند در حالی که عبور از عالم کثرات، اوج عبودیت و ذلت است که می فرماید «هب لی کمال الانقطاع الیک» یا «هِمَّتِی فِی رَوْحِ نَجَاحِ أَسْمَائِکَ وَ مَحَلِّ قُدْسِکَ» . گرچه که این بدان معنی نیست که عارف برود با خداوند متحد بشود و عینیت پیدا کند.

 

وی افزود: افرادی که نااهل هستند این حرف ها را غلو می فهمند و حمل بر خودستایی اما در حالی است وقتی که فردی انانیت و استکبار ندارد، اگر هم از خودش چیزی بگوید از خودش نمی بیند. مگر از اهل بیت علیهم السلام در وصف خودشان داریم؟ اینها عرض عبودیت است. اما چون ما با خودمان مقایسه میکنیم که در فضیلتی که خدا به ما داده، زود حال عُجب و تکبّر دست می دهد، کمالات اولیا خدا را اینگونه تفسیر می کنیم.

 

وی در پایان گفت: ظهور و بروزهایی که بر زبان افراد جاری می شود، منشا آن، دریافت ها و  حقیقتی است که در درون به آن مشغول است و درباره مرحوم حداد می گویند بیشترین لفظ بر زبان ایشان حرف از فنا بوده است، در حالی که برخی افراد اهل سلوک از مکاشفات یا خلع بدن یا تجلی نور نفس می گویند و گفته اند.