ظرفیت عرفان اسلامی در تمدن زایی
به قلم: آیت الله سید یدالله یزدانپناه
بازخوانى ظرفیت های عرفان اسلامى در تمدن زایى مى تواند ضمن تقویت ادبیات توصیفى تمدن، اهمیت عرفان اسلامى را در نظام هماهنگ تمدنى معلوم سازد.آموزه های دو دانـش عرفان نظری و عرفان عملى و عملکرد تاریخى عرفان اسلامى، بنیانهای نظری این پـژوهش تمدنى است.
در این میان، آورده اساسى عرفان نظری، یعنى «اسمای الهى و نکاح اسمایی » آورده اصلى عرفان عملى «بُعد و قُرب از حق تعالى» اسـت که با اسـتفاده از این مفاهیم، توصیفى از تمدن مطلوب اسلامى عرضه مى گردد و در باب ظرفیتهای تمدن سازی با گذار از شبهه اساسى دنیاگریزی عرفان و آموزه های آن، به استناد سرچشمه های اسلامى عرفان و نیز آموزه نهایى آن، یعنى بقاء بعد الفناء -نه فناء - و عناصری مانند دستگیری، خلافـت بالسیف و جمع متلائم بین روح و بدن، جایگاه اصلى عرفان در مرکز هندسه تمدن اسلامى نشان داده مى شود و در نگاهى دیگر، تبیین مى گردد که عرفان به واسطه تأمین چهار عنصـر معنویت، عقلانیت معنوی ویژه در دستگاهى سازوار، ارائه الگویى برتر از شریعتمداری و به دسـت دادن روشى ویژه در فهم متون دینى (تأویل،) آورده های پربـاری در سـاخت تمـدن اسـلامى دارد. همچنین در ادامه دلایل تحقق نیافتن تمدن مطلـوب براسـاس عرفـان اسلامى، به رغم وجود آورده های پربار تمدنى بررسى خواهد شد.
این مقاله را می توانید از اینجا دریافت نمایید