صراط مستقیم
کتاب «صراط مستقیم؛ نقد مبانی مکتب تفکیک براساس تقریر حجهالاسلام و المسلمین سید جعفر سیدان» تألیف حجت الاسلام و المسلمین استاد حاج شیخ محمد حسن وکیلی میباشد.
حجت الاسلام و المسلمین استاد حاج شیخ محمد حسن وکیلی نویسنده، این کتاب را در پاسخ به آنچه خود «نسبت ناصحیح به پاسدار بزرگ مکتب تشیع؛ صدرالمتألّهین» میداند نگاشته است.
گر چه اصل این کتاب تقریر صحیح بیانات صدرالمتألهین دربارۀ «صراط» و تبیین دهها خطا و مغالطه حجهالاسلام و المسلمین سید جعفر سیدان در فهم کلام صدرا است اما بخش عمدۀ کتاب به موضوع چگونگی برخورد با نقل (آیات و روایات) در اصول عقائد و بررسی آیات و روایات در مسأله صراط میباشد.
ماجرای تألیف کتاب صراط مستقیم
متن ذیل بخش آغازین مقدمه استاد حاج شیخ محمد حسن وکیلی است بر کتاب صراط مستقیم که در آن ماجرای تألیف کتاب خویش را به تصویر کشیده است:
از سالهای آغازین اشتغال به علوم حوزوی، شنیده بودم که گروهی هستند که در قالب و نام مکتب تفکیک مدّعی داشتن نظراتی نو و معارفی ناب و خالص میباشند و مکتب حکماء و عرفا را باطل میدانند. و همیشه در انتظار بودم که دروس مقدّماتی را فراگیرم تا توان مطالعه آراء بزرگان این مکتب را بدست آورم.
بحمدالله پس از مدّتی توفیق یافتم تا در درس «بدایه الحکمه» شرکت نمایم. از همان آغاز، روش خویش را مطالعه حکمت همراه با آراء مکتب تفکیک قرار داده و بنا گذاشتم قدم به قدم نقدهای بزرگان تفکیک را مطالعه کنم تا با هر دو نظر آشنا باشم و از اتّهام فلسفهزدگی نیز دور بمانم. ولی با مراجعه به کتبی چون «عارف و صوفی چه میگویند؟» و «تنبیهات حول المبدأ و المعاد» میدیدم آنچه اساتید ما از فلسفه تقریر میکنند با آنچه بزرگان مکتب تفکیک برداشت کردهاند، بسیار متفاوت است و نقدهای ایشان فقط به آنچه خود برداشت نمودهاند وارد است نه آنچه در حکمت متعالیه آمده و اساتید فنّ تقریر میکنند.
در طول تحصیل حکمت نیز، سعی میکردم کماکان با آثار بزرگان تفکیک مأنوس باشم، شاید آنان نکتهای از روایات استفاده کرده باشند که از دید حکماء دور مانده باشد. در این میان در محافل مکرّراً نام خطیب توانا جناب حجهالإسلاموالمسلمین حاج سید جعفر سیدان را میشنیدم که در مجالس مختلف مدّعی بطلان مسیر حکمت و عرفاناند و گفته میشد تألیفاتی هم در این زمینه دارند ولی اثری از ایشان در دست نبود.
حدود دو سال پیش در بازار کتابی دیدم به نام «معاد: سلسله دروس استاد معظم حاج سید جعفر سیدان». آن را خریدم و مطالعه کردم، ولی آن را همچون کتابهای سابق، از مطالب حِکمی دور یافتم. با خود گفتم شاید نقص از مقرّر محترم کتاب است زیرا خود در آغاز میگویند: مطالب کتاب برداشتهای من از درسهای معظّمله میباشد. تا اینکه در پایان سال تحصیلی ۲۶ـ۱۴۲۵، فرصتی فراهم شد و مدّتی کوتاه در درس معظّمله شرکت کردم. متوجّه شدم فضای درس با فضای کتاب یکسان است و کتاب مورد تأیید استاد محترم است. تعدای از آن گاهی در کنار میز ایشان بود و بعد از درس هر کس میخواست از طریق یکی از ارادتمندان تهیه میکرد.
موضوع بحث «بررسی عقائد اختلافی محلّ ابتلاء» بود. در این راستا به نقد نظریه ملّاصدرا در «مسأله صراط» و اثبات تنافی کامل نظر ایشان با مدارک وحیانی مشغول بودند و همان مطالب کتاب «معاد» را تدریس میکردند، ولی متأسّفانه آنچه به ملّاصدرا نسبت داده میشد کاملاً بیارتباط با رأی ایشان بود و غالب حاضرین در مجلس درس نیز آشنائی چندانی با حکمت نداشتند.
از طرفی در میان درس نیز هر وقت مناسبتی پیش میآمد، استاد محترم عبارتی از جناب «محیی الدین»، «حکیم سبزواری»، «علامه آیتالله طباطبائی»، «علامّه آیتالله حسینی طهرانی»، «آیتالله حسنزاده آملی» و « آیتالله جوادی آملی» در أبواب مختلف میخواندند و به شکل نادرستی تفسیر میکردند تا به حاضرین اثبات کنند آراء حکماء و عرفا منافی شریعت است. و گاهی ـ با کمال تأسّف ـ استهزاء میشد و صدای خنده هم مجلس را فرا میگرفت.
به تقدیر الهی زمان حضور حقیر در مجلس درس ایشان، مقارن بود با حضور دو تن از فضلای فلسفه خوانده که اشکالات متعددی بر ایشان میکردند و بحث هر روز از این سو به آن سو میشد تا اینکه ایشان بنا بر این گذاشتند که دیگر در درس به اشکال کسی جواب ندهند. حقیر از ایشان تقاضا کردم که بعد از درس فرصتی دهند تا تقریر صحیح فرمایش صدر المتألّهین را عرض کنم و اشکالات تقریر ایشان روشن شود و موافقت نمودند. فردا پس از درس در حضور شاگردان ایشان مقداری از مقدّمات تقریر فرمایش صدرالمتألّهین را عرض کردم و در همان جلسه برخی از اشکالات برای خود ایشان روشن شد، ولی عذر آوردند که چون قرار دارند بحث فردا ادامه یابد. من هم تقاضا کردم که فرصت فردا به اندازه کافی باشد تا بحث تمام شود.
در روز بعد بحث را پی گرفتیم، ولی متأسّفانه در میانه بحث گفتند: «ادامه بحث در محضر عموم صلاح نیست!» و هر چه خواهش کردم که بحث را ادامه دهند قبول نکردند و از حقیر دعوت کردند که برای بحث خصوصی به منزل ایشان بروم.
حقیر نیز به دو علّت این کار را نپذیرفتم:
۱ ـ این نسبت ناصحیح به پاسدار بزرگ مکتب تشیع «صدرالمتألّهین»؛ در نزد همین جمع داده شده بود؛ لذا دفع آن نیز باید در همان جمع صورت میگرفت.
۲ـ ایشان با وجود ناآشنائی شدید با حکمت، خود را عالم به حکمت میدانستند و مجالی برای تفسیر و توضیح چند نکته دقیق بحث نمیگذاشتند. هر چه حقیر برای حفظ احترام سیادت و کهولت ایشان ـ که در حکم جدّ حقیر هستند ـ و رعایت آداب بحث، تلاش مینمودم، معظَّم له نسبت به بنده اینطور نبودند و اجازه تمام کردن جملات را نمیدادند، فرمایش خود را تکرار نموده و گاه با جملاتی تحقیر مینمودند.
در خلال مدّت کوتاهی که در درس شرکت کردم، مجموعهای از روایات مبحث «صراط» را نیز جمعآوری نمودم و پس از انصراف ایشان از بحث، با یادداشتهائی درباره اصل بحث، همه را نگهداری کردم.
بعدها مکرّراً از طرف ارداتمندان ایشان شنیده شد که میگویند: «اگر مدّعیان حکمت چیزی داشتند میآمدند و با معظَّم له بحث میکردند، لیکن همه از بحث گریزانند چون میترسند مغلوب شوند و… ».
و از طرفی معظَّمله نیز از تبلیغ و ترویج نظرات خویش دست بر نداشته و با تلاش هر چه بیشتر در مقابله و منازعه با حکمت و عرفان میکوشند. و چه بسا این امر سبب مشتبه شدن حق در نگاه حقیقتجویان ـ مخصوصاً جوانان پاک و بی اطّلاع ـ میگردد.
ایشان نه تنها آراء بلند «صدرالمتألّهین»؛ را خطا و باطل میشمرند بلکه در منابر و نوشتجات خود اصرار دارند که نظرات حکمت متعالیه مخالف نصوص و ضروریات دین و به اصطلاح فقهی کفر مسلّم است. با وجود اینکه این نظرات مورد تأیید عدّهای از بزرگترین علمای شیعه در سدههای أخیر همچون مرحوم « آیتالله شیخ محمدحسین اصفهانی کمپانی» و «علّامه آیتالله طباطبائی» و رهبر فقید انقلاب «حضرت آیتاللهالعظمی خمینی» قدّسسرّهم بوده است و نسبت دادن کفر به اعتقادات مسلّم این اسطوانههای جهان تشیع نابخشودنی است.
…مکتب تفکیک به تقریر مدرّس محترم کتاب «معاد» آمیختهای از خطا و اشتباه در چهار زمینه است:
۱ ـ عدم شناخت صحیح نسبت به جایگاه نقل و ناآشنائی با تاریخ تدوین حدیث شیعه و اموری که برای استفاده از نقل به آن محتاجیم
۲ ـ کوتاهی و قصور در بررسی مدارک نقلی
۳ ـ نگرشی ناصحیح به جایگاه عقل در کشف واقع به اعتقاد به ناکارآمدی آن
۴ ـ کوتاهی و قصور در فهم کلمات حکماء و براهین عقلی
فهرست این کتاب 343 صفحه ای بدین شرح است:
- مقدمه استاد مکرم حجةالاسلام و المسلمین رضائی طهرانی
- مقدمه استاد مکرم حجةالاسلام و المسلمین زمانی
- مقدمه مولف
- فصل اول: جایگاه نقل
- مقدمه اول: عدم حجیت ظنون در عقائد
- مقدمه دوم: اقسام اصول اعتقادی
- مقدمه سوم: روش های عملی علمای شیعه در اصول اعتقادی
- مقدمه چهارم: لزوم طی مراحل اجتهاد، در اصول عقاید
- مقدمه پنجم: لزوم گشودن باب تاویل در اصول عقائد
- عامل اول تاویل: تعارض عقل و نقل
- عامل دوم تاویل: اختلاف سطح فهم مخاطبین
- عامل سوم تاویل: تعارض درونی مدارک نقلی
- سه نکته پیرامون تاویل
- مقدمه ششم: وضع الفاظ برای معانی عامه
- مقدمه هفتم: لا بشرطیت موضوع له الفاظ نسبت به ماده فلسفی
- مقدمه هشتم: قلت اعتماد بر ضبط روات در معارف
- مقدمه نهم: از دست رفتن حجمی از روایات عمیق معارفی
- مقدمه دهم: انسداد باب علم در تفاصیل معارف
- مقدمه یازدهم: لزوم رجوع به مدارک نقلی در معارف
- مقدمه دوازدهم: غرض از بررسی نقل در مبحث صراط
- فصل دوم: بررسی آیادت و روایات در مساله صراط
- صراط دنیا و آخرت
- صراط آخرت کجاست؟
- حقیقت صراط به نفس امام معصوم گره می خورد
- آیا صراط هم اکنون موجود است؟
- آیا راه بهشت و جهنم یکی است؟
- صراط تاریک است
- سرعت حرکت کنندگان بر روی صراط
- پهنای صراط چه مقدار است؟
- وحدت در کثرت صراط
- عقبات صراط
- جمع بندی و نکاتی از روایات
- فصل سوم: تقریر فرمایش مرحوم صدرالمتالهین
- نکته اول: غرض از این فصل
- نکته دوم: دقت و عمق فرمایشات صدرالمتالهین
- نکته سوم: عبارت برخی از قدما در باب صراط
- فرمایش صدرالمتالهین در اسفار
- شرح فرمایش صدرالمتالهین
- دوگونه حرکت انسان ها در دنیا
- صراط مستقیم در دنیا
- صراط مستقیم از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر است
- اتحاد صراط با سالک صراط
- صراط مستقیم کوتاه ترین مسیر به سوی خدا
- وحدت در کثرت صراط دنیا
- اختلاف صور حقائق در اثر اختلاف نشآت
- اتحاد صراط دنیا و آخرت
- اختلاف صراط و عبور کنندگان بر حسب عمل
- کفار صراط مستقیم ندارند
- وحدت در کثرت صراط آخرت
- صراط هم اکنون موجود است
- تکمیل و تتمیم
- شرح فرمایش صدرالمتالهین
- فصل چهارم: نقل و نقد عبارات کتاب «معاد»
- نقل عبارات کتاب «معاد»
- تقریری از مطالب کتاب «معاد»
- نکاتی در نقد کتاب «معاد»
- نکته اول: صدرالمتالهین منکر صراط حسی نیستند
- نکته دوم: علل اشتباه فهمیدن فرمایشات صدرالمتالهین
- نکته سوم: خلط بدن اخروی با نفس
- توضیحی درباره وحدت در کثرت صراط آخرت
- نکته چهارم: آیات قرآن صراحت و ظهوری در صراط معهود ندارند
- نکته پنجم: اعتقاد به صراط اجماعی نیست
- نکته ششم: خلط خیال و ماده فلسفی با خیال و ماده عرفی
- نکته هفتم: همه حقائق اخروی درون نفس نیست
- پاسخ به برخی اشکالات
- خاتمه: جایگاه عقل
- علت اجتناب حکمت دانان از بحث با تفکیکیان
- استدلال تفیکیکیان به اختلاف آراء در رد روش عقلی
- نقد این استدلال
- نقض به اصول عقائد و مبانی کلامی اجتهاد
- نقض به علم فقه
- تقاوت قطع و اطمینان، فقه را از فلسفه جدا نمی کند
- راه احتیاط برای فقهای انفتاحی باز است
- پاسخ حلی مغالطه مذکور
- مقایسه اختلافات حکمت متعالیه با مشاء خلاف انصاف است
- حرکت از مسیر نقل نیز موجب اختلاف است
- این استدلال اختلافی استغ پس باطل است
- روایاتی درباره اصول حکمت
- نقد این استدلال
- ضمیمه: مکتب تفکیک روش فقهای امامیه یا اخباریان؟
- اصول چهارگانه مکتب تفکیک در تقریر حجةالاسلام و المسلمین سیدان
- بررسی اصل اول«تقسیم عقل بیّن و غیر بیّن»
- نکته اول: مغالطه اشتراک لفظی در کلمه «عقل»
- نکته دوم: اصول عقلیِ اثبات دین، بیّن نیست
- نکته سوم: مغالطه اشتراک لفظی در کلمه «فلسفه»
- نکته چهارم: خلط شناخت ماهیات و احکام کلیه وجود
- نکته پنجم: نظر تفکیک مطابق یکی از تقریرهای کلام استرآبادی است
- نکته ششم: ملا محمد امین استرآبادی از تفکیکیان موفق تر بوده است
- بررسی اصل دوم «تقدیم نقل بر عقل غیر بیّن»
- تقریرهای گوناگون این ادعا و نقد هریک
- آیا این اصل جزء روش فقهای امامیه است؟
- بررسی اصل سوم: «لزوم رجوع به آیات و روایات در تفاصیل عقائد»
- فقهای امامیه پیش از صدرالمتالهین چنین روشی نداشته اند
- صدرالمتالهین لوادار رجوع به مدارک نقلی
- بررسی اصل چهارم «انفتاح باب علم در روایات معارفی»
- انفتاح باب علم، ادعای اخباریان است
- روش صحیح بحث در اصول عقائد
- در روایات به دنبال واقع می گردیم و روایات درصدی از واقع را نشان می دهند
- عقل برهانی معصوم از خطاست ولی حکما و فلسفه معصوم نیستند
- رها کردن فلسفه مطابق احتیاط نیست
- تعارض عقل و نقل در اعتقادات بی معناست
- فوائد متقابل عقل و نقل
- لزوم استفاده از عقل در بررسی روایات
- فهرست منابع و مصادر
(بزودی)